تبادل لینک
هوشمند
برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان حضرت
رقیه خاتون طفل
سه ساله امام
حسین و
آدرس
yaroghayi.LXB.ir
لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
بىقرارى ام كلثوم در شب دفن رقيّه علیها السلام:
در شب دفن دختر كوچك امام حسين علیه السلام، ام كلثوم آرام و قرار نداشت. با ناله و ندبه به دور خرابه مىگرديد. هرچه او را تسلّى مىدادند آرام نمىشد. از علّت اين بىقرارى پرسيدند. گفت: شب گذشته، اين مظلومه، در سينهى من بود. چون بيدار شدم ديدم كه به شدّت گريه مىكند و آرام نمىگيرد. از سببش پرسيدم. گفت: عمّه جان! آيا در شهر مانند من كسى يتيم و اسير مىباشد؟ عمّه جان! مگر اينها ما را مسلمان نمىدانند.
به چه جهت به ما آب و نان نمىدهند و از آن مضايقه مىكنند؟ اين مصيبت مرا به گريه آورده و طاقت خوابيدن را ندارم.
غسّاله و بدن نيلگون رقيّه علیها السلام:
زن غسّاله، مشغول غسل دادن كودك امام حسين علیه السلام بود. ولى ناگهان دست از كار كشيد. رو به زينب علیها السلام كرد و گفت: اى بانوى بزرگوار! تو از حال اين كودك آگاهى. او بر اثر كدام بيمارى از دنيا رفته است؟ زينب علیها السلام فرمود: چرا چنين سؤالى را مىپرسى؟ مگر در بدن او جراحتى ديده مىشود؟ گفت: تمام اندام اين دختر كبود است. اين كبودى، علامت كسالت مخصوصى مىباشد. زينب علیها السلام با چشمان گريان فرمود: اى زن غسّاله! اين كودك هيچ گونه مريضى نداشت. اين لكّههاى كبود و پوست نيلگون، اثر تازيانهى دشمن است كه در راه كوفه و شام به او مىزدند.
بارگاه حضرت رقيّه علیها السلام:
حرم ملكوتى حضرت رقيه علیها السلام، در محلّهى عمارهى دمشق و در شمال شرقى مسجد اموى، روحانيت خاصّى به اين شهر بخشيده است. نخستين عمارت آستانهى وى خانهاى ست كه در آن به شهادت رسيد و در آنجا مدفون شد. عمارتهاى بعدى، به ترتيب در قرن هشتم، يازهم، سيزدهم و چهاردهم و آخرين توسعهى اطراف آستانه با كمك دولت جمهورى اسلامى ايران و با همّت شيعيان در سال يكهزار و چهارصد و پنج هجرى قمرى انجام شد.
نظر مراجع تقلید درباره حضرت رقیه سلام الله علیها
وجود حضرت رقيه سلام الله عليها از مسلّمات تاريخي است و اگر شبهه اي هم هست در اصل وجود ايشان نيست و بعضي از شبهات در نام مبارک او وجود دارد …
نظر حضرت آیتالله شیخ «حسین مظاهری»
همین جا که به عنوان مرقد حضرت رقیه علیها السّلام مشهور است، مرقد اوست و تشکیک کردن یک ظلم است آن هم ظلم به بچه مظلوم امام حسین علیه السّلام و همین شهرت راجع به مرقد مطهر حضرت زینب سلام الله علیها نیز هست و تشکیک در آن ظلم به حضرت زینب سلام الله علیها است و ظلم به حضرت زینب گناهش خیلی بزرگ است و ما در این گونه موارد نظیر سیادت اشخاص و قبور بزرگان چیزی جز شهرت نداریم و این شهرت در نظر همه فقها حجت بوده و هست.
نظر حضرت آیتالله سید «صادق روحانی»
اولا راجع به حضرت رقیه سلام الله علیها اخیرا کتابی نوشته شده است و خیلی خوب اثبات نموده به این که حضرت رقیه ۳ ساله در خرابه شام از دنیا رفته و قبرش هم در آنجاست و معجزات زیادی هم نقل شده است و ثانیا قاعده ای در فقه است بنام تسامح در ادله سنن، مقتضی آن قاعده این است که آنچه راجع به این دختر ۳ ساله گفته اند شما هم نقل کنید و به زیارت او بروید همه اش بر طبق موازین شرع است، من خودم چند سال قبل برای معالجه به لندن رفتم در برگشت، لبنان از هواپیما پیاده شدم و چند روز در آنجا ماندم که بروم سوریه برای زیارت آن خانم و الان هم از آن عمل خرسندم.
نظر حضرت آيتالله سید «محمدعلی علوي گرگاني»
وجود حضرت رقيه سلام الله عليها از مسلّمات تاريخي است و اگر شبهه اي هم هست در اصل وجود ايشان نيست و بعضي از شبهات در نام مبارک او وجود دارد ولي اين مسئله که دختري از امام حسين عليه السلام در شام مدفون است، هيچ گونه شک و شبهه اي در آن وجود ندارد و توصيه ما به کساني که اين شبهات را نسبت به معتقدات ديني مردم وارد مي کنند آن است که بدانند هيچ گونه نفعي نخواهند برد و فقط آخرت خود را خراب کرده اند و خود را مورد غضب امام حسين عليه السلام قرار داده اند و لذا خوب است که با اين گونه مسائل خود را درگير ننمايند.
نظر حضرت آیت الله سید «صادق شیرازی»
حضرت رقیه علیها السلام دختر آقا امام حسین علیه السلام بوده واقعاً و کتاب های متعددی مانند “ینابیع المودة” در صفحه ی ۳۴۶ و “احقاق الحق” جلد ۱۱ صفحه ۶۳۳ بودن حضرت رقیه فرزند امام حسین علیه السلام را در کربلا نقل کرده اند و قصه آن علاوه بر سندهای تاریخی و کتب مقاتل، سند واقعی و خارجی نیز در دمشق شام دارد، آن بارگاه با عظمت در پایتخت سابق امویان مانند آفتاب فروزان می درخشد، در حالی که قبر معاویه زباله دانی بیش نیست و از قبر یزید هم اثری نیست و طبق نقل کتاب “الذریعة” جلد ۲۲ صفحه ۳۹۰ حدود ۱۰۰ سال از این واقعه نگذشته که دختر کلیددار حرم حضرت رقیه علیها السلام حضرت را در خواب می بیند و او را از آمدن آب نزد قبر خود مطلع می سازد، خواب سه شب پشت سرهم تکرار می شود، کلیددار ـ با خبر دادن به دولت وقت و ضمن تشریفات رسمی ـ کارگر می آورد و قبر را خراب می کنند، و وقتی به قبر می رسند آثار آب پدیدار می شود آنگاه می بیند این دختر سه ساله تر و تازه گویی خوابیده است، کلیددار که سید هم بوده جسد مبارک حضرت رقیه را بر روی دست می گیرد تا سه شبانه روز، و فقط برای کارهای ضروری و نماز او را به دیگری می سپارد، تا قبر آماده می شود، و حضرت را به جای خود بر می گرداند، و معجزات بسیار دیگر که در تاریخ به ثبت رسیده است.
نظر حضرت آیت الله شیخ «خلیل مبشّر کاشانی»
قال الله تبارک و تعالی: «یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون» .. هیچ گونه شک و شبهه ای درباره وجود مقدس حضرت رقیه بنت الحسین علیهما السلام وجود ندارد و شواهد تاریخی نشان می دهد که آن مظلومه بر اثر تحمل رنج ها و مصائبی که در مسیر شام و آن چه در خرابه شام اتفاق افتاد، در صغر سن از دنیا رفته و در دمشق مدفون شد، تنها مطلب مورد بحث این است که نام مبارک او رقیه بوده یا زینب یا اسم دیگری داشته، سپس به اسم رقیه مشهور شده؟ و اما اشتهار اسم او به نام رقیه به این جهت است که در مدفن این وجود مقدس و نورانی، در دمشق، نام رقیه بنت امیرالمومنین علیهما السلام نوشته شده که بدیهی است انتساب به “جد اعلی”، متداول و معمول بوده است پس تشکیک در اصل وجود مقدس آن حضرت جرم و ظلم به آن مظلومه و پدر بزرگوارش، بلکه ظلم به اهل بیت علیهم السلام است و شبهه پراکنان بدانند که نور خدا هرگز خاموش نخواهد شد، بلکه پیوسته بر تزاید و تجلیات بیشتر است.
نظر حضرت آیت الله شیخ «میرزا جواد تبریزی»
مزار کنونى حضرت رقيه بنت الحسين عليهماالسلام در شام، از اول مشهور بوده، گويا حضرت امام حسين عليه السلام نشانى را از خود در شام به يادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پيدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت عليهم السلام و حوادث آن بپردازند، اين دختر خردسال گواه بزرگى است بر اينکه در ضمن اسيران حتى دختران خردسال نيز بوده اند، ما ملتزم به اين هستيم که بر دفن حضرت رقيه عليهاالسلام در اين مکان شهرت قائم است، حضرت عليهاالسلام در اين مکان جان سپرده و دفن شده است. ما به زيارتش شتافتيم، و بايد احترام او را پاس داشت.
دفن اين طفل خردسال (حضرت رقيه عليهاالسلام) در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت، و ستم روا داشته بر ايشان دارد، آن ستمى که تمام پيامبران از آدم تا خاتم بر آن گريستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسين عليه السلام را بر آدم خواند، از اين رو احترام اين مکان لازم است، به سخنان فاسد گوش فرا ندهيد، و به سخنان باطلى که مى گويند: رقيه عليهاالسلام طفلى خردسال بيش نبود، گوش فرا ندهيد، مگر على اصغر عليه السلام کودک خردسال نيست که در روز قيامت شاهدى خواهد بود، و موجب آمرزش گنهکاران شيعه خواهد شد ان شاء الله تعالى.
بنابراين بر همه واجب است احترام اين مکان (محل دفن حضرت رقيه عليهاالسلام) را داشته باشند، و به سخنان فاسد و بيهوده اى که از گمراهى شياطين است، گوش فرا ندهند و اعتنايى نکنند. ما با زيارت دختر امام حسين عليه السلام (رقيه عليها السلام) به خداوند متعال تقرب مى جوييم، آن دخترى که خود مظلوم بود، و خاندان وى همه مظلوم بودند.
پاسخ حضرت آیتالله شیخ «ناصر مکارم شیرازی»
بسمهتعالی -
شکی نیست که دختر کوچکی از امام حسین علیه السلام در شام از دنیا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلی منسوب به همان دختر است، اما این که نام آن دختر رقیه بوده یا نام دیگری داشته در بین دانشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد هر چند معروف این است که نامش رقیه است.
همیشه موفق باشید.
پاسخ حضرت آیتالله شیخ «حسین نوری همدانی»
بسمهتعالی
در کتابهایی چون کامل بهائی و نفسالمهموم و کتابهای معتبر دیگر دختر خردسالی که برخی نام او را رقیه نامیدهاند و در شام به شهادت میرسد، برای امام حسینعلیه السلام ذکر کردهاند و اگر کسی برای آن حضرت نذر کند، باید آن را ادا نماید و
مضجع موجود در دمشق متعلق به آن حضرت است.
تاریخ نیز میگوید: حضرت سیدالشهداعلیه السلام دختری به نام رقیه داشتند که در سن سه سالگی در خرابه شام به شهادت رسید(منتخبالتواریخ ص۲۹۹) مادر حضرت رقیه مطابق اکثر نقل ها «ام اسحاق» نام دارد که فضایل و مناقب بسیاری را برای آن بانو بر میشمارند. (ترجمه ارشاد ج۲ ص۱۹۷)
حضرت رقیه در ماه شعبان چشم به جهان گشود، سن مبارک آن حضرت هنگام شهادت سه سال بود. عبدالوهاب بن احمد شامفی مصری مشهور به شعرانی (م ۹۷۳ ق) در کتاب المنن باب دهم نقل میکند، نزدیک مسجد جامع دمشق بقعه و مرقدی وجود دارد که به مرقد حضرت رقیهعلیها السلام، دختر امام حسینعلیه السلام معروف است و بر روی سنگی واقع در درگاه آن مرقد نوشته شده است «این خانه، مکانی است که به ورود آل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و دختر امام حسینعلیه السلام حضرت رقیه شرافت یافته است.
مورخ خبیر عمادالدین حسنبن علی بن محمد طبری، هم عصر خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب کامل بهایی مینویسد دخترک سه چهار سالهای که خاندان امام حسینعلیه السلام در خرابه شام شب هنگام، خواب پدر را دید و بهانه پدر نمود به یزید گفت: سر پدر را برایش ببرند، سر مقدس را آورده و در کنار دختر قرار دادند، آن دختر از غم پدر فریادی برآورد و جان داد.
نام حضرت رقیه علاوه بر کتب مشهوری چون لهوف و… در قصیده سوزناک سیف بن عمیره، صحابی بزرگ امام صادقعلیه السلام آمده و علمای بزرگی همچون شیخ طوسی، نجاشی، علامه حلی و… به آن تصریح کردهاند از (ستاره درخشان شام)
ميلاد كوثر ثانى
هوا گرم بود و سكوت، خيره خيره، پرده سياه شب را تماشا مىكرد. شهر در تاريكى فرو رفته بود. پنجره خانهاى در شهر، گرم انتظار و محو گفت و گوى شب با ستارگانش بود. نسيم، بر ديوارهاى آفتاب خورده خانه مىوزيد. قلب شهر، از تنها پنجره باز و روشن خود مىتپيد و همه به انتظار نشسته بودند كه ناگاه صداى گريه نوزادى خجسته، احساس شب را به بازى گرفت. اشك شوق بر گونهها غلتيد و لبها، يك صدا، ترانه لبخند سرودند.
غنچهاى ديگر، به باغ حسين (عليهالسلام) روييده بود و همه بر گلبرگ رخش، غنچههاى عاطفه نثار مىكردند. رقيه (عليهاالسلام) در آن شب شكفت، و مادر تاريخ، كتاب كهن خويش را گشود و بر صفحهاى مبهم از آن، قلم را به تكاپو واداشت. ولى آن صفحه مبهم تاريخ، در كوران تاخت و تازهاى روزگار، از دفتر گذار زمان جدا گشت و از حافظه آن ناپديد گرديد. در كتابچه كوچك زندگانى رقيه (عليهاالسلام)، لحظه روييدنش بدون هيچ سطرى، سفيد ماند و نام هيچ روزى به عنوان زادروزش ثبت نگرديد.
درباره سنّ شريف حضرت رقيه (عليهاالسلام) نيز در ميان تاريخ نگاران اختلاف نظر وجود دارد. اگر اصل تولد ايشان را بپذيريم، مشهور اين است كه ايشان سه يا چهار بهار بيشتر به خود نديده و در روزهاى آغازين صفر سال 61 ه .ق، پرپر شده است.
زندگی نامه ی حضرت رقیه سلام الله علیها
بر اساس نوشتههاي بعضي کتابهاي تاريخي، نام مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام)، امّ اسحاق است که پيشتر همسر امام حسن مجتبي (عليهالسلام) بوده و پس از شهادت ايشان، به وصيت امام حسن (عليهالسلام) به عقد امام حسين (عليهالسلام) درآمده است.(1) مادر حضرت رقيه(عليهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضيلت اسلام به شمار ميآيد. بنا به گفته شيخ مفيد در کتاب الارشاد، کنيه ايشان بنت طلحه است.(2)
نام مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) در بعضي کتابها، امجعفر قضاعيّه آمده است، ولي دليل محکمي در اين باره در دست نيست. هم چنين نويسنده معالي السبطين، مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر يزدگرد سوم پادشاه ايراني، معرفي ميکند که در حمله مسلمانان به ايران اسير شده بود. وي به ازدواج امام حسين (عليهالسلام) درآمد و مادر گرامي حضرت امام سجاد (عليهالسلام) نيز به شمار ميآيد.(3)
اين مطلب از نظر تاريخ نويسان معاصر پذيرفته نشده؛ زيرا ايشان هنگام تولد امام سجاد (عليهالسلام) از دنيا رفته و تاريخ درگذشت او را 23 سال پيش از واقعه کربلا، يعني در سال 37 ه .ق دانستهاند. از اين رو، امکان ندارد او مادر کودکي باشد که در فاصله سه يا چهار سال پيش از حادثه کربلا به دنيا آمده باشد. اين مسأله تنها در يک صورت قابل حل ميباشد که بگوييم شاه زنان کسي غير از شهربانو (مادر امام سجاد (عليهالسلام)) است.
نام گذاري حضرت رقيه (عليهاالسلام)
رقيه از «رقي» به معني بالا رفتن و ترقي گرفته شده است.(4) گويا اين اسم لقب حضرت بوده و نام اصلي ايشان فاطمه بوده است؛ زيرا نام رقيه در شمار دختران امام حسين(عليهالسلام) کمتر به چشم ميخورد و به اذعان برخي منابع، احتمال اين که ايشان همان فاطمه بنت الحسين (عليهالسلام) باشد، وجود دارد.(5) در واقع، بعضي از فرزندان امام حسين (عليهالسلام) دو اسم داشتهاند و امکان تشابه اسمي نيز در فرزندان ايشان وجود دارد.
گذشته از اين، در تاريخ نيز دلايلي بر اثبات اين مدعا وجود دارد. چنانچه در کتاب تاريخ آمده است: «در ميان کودکان امام حسين (عليهالسلام) دختر کوچکي به نام فاطمه بود و چون امام حسين (عليهالسلام) مادر بزرگوارشان را بسيار دوست ميداشتند، هر فرزند دختري که خدا به ايشان ميداد، نامش را فاطمه ميگذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علي (عليهالسلام) وي را علي ميناميد».(6) گفتني است سيره ديگر امامان نيز در نام گذاري فرزندانشان چنين بوده است.
نام رقيه در تاريخ
اين نام ويژه تاريخ اسلام نيست، بلکه پيش از ظهور پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله) نيز اين نام در جزيرة العرب رواج داشته است. به عنوان نمونه، نام يکي از دختران هاشم (نياي دوم پيامبر (صلي الله عليه و آله)) رقيه بود که عمه حضرت عبداللّه، پدر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) به شمار ميآيد.(7)
نخستين فردي که در اسلام به اين اسم، نام گذاري گرديد، دختر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و حضرت خديجه بود. پس از اين نام گذاري، نام رقيه به عنوان يکي از نامهاي خوب و زينت بخش اسلامي درآمد.
اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) نيز يکي از دخترانش را به همين اسم ناميد که اين دختر بعدها به ازدواج حضرت مسلم بن عقيل (عليهالسلام) درآمد. اين روند ادامه يافت تا آن جا که برخي دختران امامان ديگر مانند امام حسن مجتبي (عليهالسلام)،(8) امام حسين (عليهالسلام) و دو تن از دختران امام کاظم (عليهالسلام) نيز رقيه ناميده شدند. گفتني است، براي جلوگيري از اشتباه، آن دو را رقيه و رقيه صغري ميناميدند.(9)
پژوهشي در ديدگاههاي تاريخي در مورد حضرت رقيه (عليهاالسلام)
در بعضي کتابهاي تاريخي، نام حضرت رقيه (عليهاالسلام) آمده، ولي در بسياري از آنها نامي از ايشان برده نشده است. اين احتمال وجود دارد که تشابه اسمي ميان فرزندان امام حسين (عليهالسلام)، سبب پيش آمدن اين مسأله شده باشد. هم چنان که بعضي از کتابها به اين مسأله اذعان دارند و بنابر نقل آنها، حضرت رقيه (عليهاالسلام) همان فاطمه صغري (عليهاالسلام) است. در چگونگي درگذشت ايشان نيز اختلاف نظر وجود دارد که در اين جا به اين دو مسأله خواهيم پرداخت.
طرح بحث
براي روشن شدن اين مطلب، بحث را با طرح يک پرسش بنيادين و بسيار مشهور آغاز ميکنيم که: آيا نبودن نام حضرت رقيه (عليهاالسلام) در شمار فرزندان امام حسين (عليهالسلام) در کتابهاي معتبري چون ارشاد مفيد، اعلام الوري، کشف الغمة و دلائل الامامة، بر نبودن چنين شخصيتي در تاريخ دلالت دارد؟
با بيان چند مقدمه، پاسخ اين پرسش به خوبي روشن ميشود:
1) در دوره زندگاني ائمه اطهار (عليهمالسلام) و در صدر اسلام مسائلي مانند کمبود امکانات نگارشي، اختناق شديد حکمرانان اموي، کم توجهي به ثبت و ضبط جزئيات رويدادها، فشار حکومت بر سيره نويسان، جانب داريها و... سبب بروز بعضي اختلافات در نقل مطالب تاريخي ميشده است.
2) در اثر تاخت و تازها و وجود بربريت و دانش ستيزي بعضي حکمرانان، بسياري از منابع ارزشمند از ميان رفته است. به همين دليل، اين گمان تقويت ميشود که چه بسا بسياري از اين اسناد و منابع معتبر، در جريان اين درگيريها، از بين رفته و به دست ما نرسيده است.
3) تعدد فرزندان، تشابه اسمي و به ويژه سرگذشتهاي شبيه در مورد شخصيتهاي گوناگون تاريخي و گاه وجود ابهام در گذشتهها و پيشينه زندگي افراد، امر را بر تاريخ نويسان مشتبه کرده است. همان گونه که اين مسأله در مورد ديگر شخصيتهاي تاريخي ـ حتي در جريان قيام عاشورا ـ نيز به چشم ميخورد.
4) همان گونه که پيشتر گفته شد، امام حسين (عليهالسلام) به دليل شدت علاقه به پدر بزرگوار و مادر گراميشان، نام همه فرزندان خود را فاطمه و علي ميگذاشتند. اين امر خود منشأ بسياري از سهوِ قلمها در نگاشتن شرح حال زندگاني فرزندانِ امام حسين (عليهالسلام) گرديده است. قراين و شواهدي نيز در دست است که رقيه (عليهاالسلام) را فاطمه صغيره ميخواندهاند. احتمال دارد همين موضوع سبب غفلت از نام اصلي ايشان شده باشد.(10)
بنابراين، نيامدن نام حضرت رقيه (عليهاالسلام)، در کتابهاي تاريخي، اگر چه شک در وجود تاريخي او را بسيار تقويت ميکند، اما هرگز دليل بر نبودن چنين شخصيتي در تاريخ نيست. افزون بر آن، مهمترين دليلِ فراموشي يا کم رنگ شدن حضور اين شخصيت، زندگاني کوتاه ايشان است که سبب شده ردّ کمتري از ايشان در تاريخ به چشم بخورد. در مورد حضرت علي اصغر (عليهالسلام) نيز به جرأت ميتوان گفت: اگر شهادت او بحبوحه نبرد و وجود شاهدان بسيار بر اين جريان نبود، نامي از حضرت علي اصغر (عليهالسلام) نيز امروز در بين کتابهاي معتبر شيعه به چشم نميخورد؛ زيرا تاريخنويسي فني است که با جمع آوري اقوال سر و کار دارد که بسياري از آنها شاهد عيني نداشته و به صورت نقل قول گرد هم آمده است. تنها موضوعي که در آن مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد، درستي و يا نادرستي آن از حيث ثقه بودن راوي است که البته اين موضوع فقط در تاريخ اسلام وجود دارد. اما به عنوان نمونه، در بحث حديث، معرفهها و مشخصههاي ديگري نيز براي سنجش درستي اخبار، موجود ميباشد که خبر را با تعادل و نيز تراجيح، علاج معارضه و تزاحم، بررسي دلالت و عملياتهاي ديگر مورد بررسي قرار ميدهند.
افزون بر مطالب بالا، دو شاهد قوي نيز بر اثبات وجود ايشان در تاريخ ذکر شده است. ابتدا گفتگويي که بين امام و اهل حرم در آخرين لحظات نبرد حضرت سيدالشهدا (عليهالسلام) هنگام مواجهه با شمر، رخ ميدهد. امام رو به خيام کرده و فرمودند: "اَلا يا زِينَب، يا سُکَينَة! يا وَلَدي! مَن ذَا يَکُونُ لَکُم بَعدِي؟ اَلا يا رُقَيَّه وَ يا اُمِّ کُلثُومِ! اَنتم وَدِيعَةُ رَبِّي، اَليَومَ قَد قَرَبَ الوَعدُ"؛ اي زينب، اي سکينه! اي فرزندانم! چه کسي پس از من براي شما باقي ميماند؟ اي رقيه و اي امکلثوم! شما امانتهاي خدا بوديد نزد من، اکنون لحظه ميعاد من فرارسيده است.(11)
هم چنين در سخني که امام براي آرام کردن خواهر، همسر و فرزندانش به آنان ميفرمايد، آمده است: «يا اُختَاه، يا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ يا زَينَب وَ اَنتِ يا رُقَيّه وَ اَنتِ يا فاطِمَه و اَنتِ يا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَيَّ جَيباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَيَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَليَّ هِجراً»؛ خواهرم ،ام کلثوم و تو اي زينب! تو اي رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد [و به ياد داشته باشيد] هنگامي که من کشته شدم، براي من گريبان چاک نزنيد و صورت نخراشيد و سخني ناروا مگوييد.(12)
در مورد تشابه اسمي رقيه (عليهاالسلام) و فاطمه صغيره به يک جريان تاريخي اشاره ميکنيم. مسلم گچکار از اهالي کوفه ميگويد: «وقتي اهل بيت (عليهمالسلام) را وارد کوفه کردند، نيزه داران، سرهاي مقدس شهيدان را جلوي محمل زينب (عليهاالسلام) ميبردند. حضرت با ديدن آن سرها، از شدت ناراحتي، سرش را به چوبه محمل کوبيد و با سوز و گداز شعري را با اين مضامين سرود:
اي هلال من که چون بدر کامل شدي و در خسوف فرورفتي! اي پاره دلم! گمان نميکردم روزي مصيبت تو را ببينم. برادر! با فاطمه خردسال و صغيرت، سخن بگو که نزديک است دلش از غصه آب شود. چرا اين قدر با ما نامهربان شده اي؟ برادرجان! چقدر براي اين دختر کوچکت سخت است که پدرش را صدا بزند، ولي او جوابش را ندهد.»(13)
حضرت زينب (عليهاالسلام) در اين شعر از رقيه (عليهاالسلام) به فاطمه صغيره ياد ميکند و اين مسأله را روشن ميکند که فاطمه صغيره که در بعضي از کتابها از او ياد شده، همان دختر خردسالي است که در خرابه شام جان داده است.
گفتار کتابهاي تاريخي
کامل بهائي
قديميترين کتابي که از حضرت رقيه (عليهاالسلام) به عنوان دختر امام حسين) عليهالسلام) ياد کرده است و شهادت او را در خرابه شام ميداند، همين کتاب است. اين کتاب، اثر عالم بزرگوار، شيخ عمادالدين الحسن بن علي بن محمد طبري امامي است که به امر وزير بهاءالدين، حاکم اصفهان در روزگار سلطنت هلاکوخان، نوشته شده است. به ظاهر، نام گذاري آن به کامل بهائي از آن روست که به امر بهاءالدين نگاشته شده است.
اين کتاب در سال 675 هجري قمري تأليف شده و به دليل قدمت زيادي که دارد، از ارزش ويژهاي برخوردار است؛ زيرا به جهت نزديک بودن تأليف يا رويدادهاي نگاشته شده ـ به نسبت منابع موجود در اين راستا ـ حايز اهميت است و منبعي ممتاز به شمار ميرود و دستمايه تحقيقات بعدي بسيار در اين زمينه قرار ميگرفته است. شيخ عباس قمي در نفس المهموم و منتهي الامال، ماجراي شهادت حضرت رقيه (عليهاالسلام) را از آن کتاب نقل ميکند. هم چنين بسياري از عالمان بزرگوار مطالب اين کتاب را مورد تأييد، و به آن استناد کردهاند. اين نگارنده، کتاب ديگري به نام بشارة المصطفی (صلي الله عليه و آله) لشيعة المرتضي (عليهالسلام) دارد که در اين کتاب نيز به برخي رويدادهاي پس از واقعه عاشورا اشاره شده است. اولين منبعي که در آن تصريح شده که اسيران کربلا در اربعين اول، بر سر مزار شهداي کربلا نيامدهاند، همين کتاب ميباشد. او جرياني را از عطيه (14) دوست جابربن عبدالله انصاري نقل ميکند که به اتفاق هم بر سر مزار اباعبدالله الحسين (عليهالسلام) و شهيدان کربلا حاضر شده، اولين زائرين قبر او در نخستين اربعين حسيني ميگردند. اما نگارنده سخني از ملاقات جابر با اسيران کربلا به ميان نميآورد و بر خلاف آنچه در برخي مقتلها نگاشته شده، هيچ ملاقاتي در اين روز بين او و اسيران کربلا صورت نميگيرد. اين موضوع نيز نقطه عطف ديگري در امتياز و برتري اين کتاب ميباشد.
اللهوف
يکي ديگر از کتابهاي کهن که در اين زمينه مطالبي نقل نموده، کتاب اللهوف از سيدبن طاووس است. بايد دانست احاطه ايشان به متون حديثي و تاريخي اسلام و شيعه، ممتاز و چشمگير است. وي مينويسد: «شب عاشورا که حضرت سيدالشهداء (عليهالسلام) اشعاري در بي وفايي دنيا ميخواند، حضرت زينب (عليهاالسلام) سخنان ايشان را شنيد و گريست. امام (عليهالسلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو اي زينب! تو اي رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد [و به ياد داشته باشيد] هنگامي که من کشته شدم، براي من گريبان چاک نزنيد و صورت نخراشيد و سخني ناروا مگوييد [و خويشتن دار باشيد].»
بنابر نقل ايشان، نام حضرت رقيه (عليهاالسلام) بارها بر زبان امام حسين (عليهالسلام) جاري شده است. اين مطلب در مقتل ابومخنف نيز هست که حضرت پس از شهادت علي اصغر (عليهالسلام)، فرياد برآورد: «اي ام کلثوم، اي سکينه، اي رقيه، اي عاتکه و اي زينب! اي اهل بيت من! خدانگهدار؛ من نيز رفتم». اين مطلب را سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي (وفات: 1294 ه .ق) در کتاب ينابيع المودة از مقتل ابومخنف نقل ميکند.
ديدگاه آيت الله العظمي گلپايگاني (ره)
از آيت الله العظمي سيد محمد رضا گلپايگاني (ره) در مورد حضرت رقيه (عليهاالسلام) و مرقد ايشان در دمشق و هم چنين داستان تعمير قبر حضرت که به دستور خود ايشان، به وسيله روياي صادقهاي انجام گرفت، پرسيدند. ايشان فرمود:
اين گونه مطالب که نقل شده است، هيچ گونه محال بودني از نظر عقلي ندارد؛ لکن از اموري که اعتقاد به آن لازم و واجب باشد، نيست.
رقیه تنها یک امامزاده نیست؛
رقیه تنها دختر دردانه حسین علیه السلام نیست؛
رقیه، رمزی از رازهای عاشوراست.
شد یقینم كز عطاى ذوالمنن از رقیه این عنایت شد به من
كس نگشت از درگه او نا امید لطف او همواره بر شیعه رسید
سلام بر رقیه!
۱) ابوحمزه می گوید:
امام محمدباقر (علیه السلام) به من فرمود: هر گاه پیشامدی برای تو رخ داد که موجب ترس و اندوه تو شد، به گوشه ای از خانه ی خود برو و بعد از خواندن دو رکعت نماز، هفتاد بار این دعا را بخوان:
یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
الکافی، ج۲، ص۵۵۶
توجه: در نیت نماز می توانید بگویید: دو رکعت نماز نجات از غم و اندوه به جا می آورم قربۀ الی الله
۲) ابن منذر می گوید: خدمت امام صادق (علیه السلام) از وحشت و (ترس و اندوه و تنهایی) خودم گفتم. حضرت فرمود: اگر این ذکر را بگویید، چه در شب و چه در روز، از تنهایی هراسی نداشته باشید.
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ أَنَّهُ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی کَنَفِکَ وَ فِی جِوَارِکَ وَ اجْعَلْنِی فِی أَمَانِکَ وَ فِی مَنْعِک
الکافی، ج۲، ص۵۶۹
سلام
ممنون از همکاری و همراهی شما دوستان گلم به خواست خدا و اهل بیت و بخصوص دردانه امام حسین (ع) حضرت رقیه (س) سایت جدید خودم رو عملیاتی کردم
ادرس سایت هیئت متوسلین به حضرت رقیه خاتون(ع)گوریگاه به نشانیhttp://yaroghayi.com